ایرانیان از دیرباز در پی منش نیک و دادگری بوده اند
لمبتون می نویسد این رویه در پیش از اسلام در میان این مردم رواج داشته و پس از آن هم ادامه یافته است :
اسلام با خود شعار عدل و احسان را آورد که با روح ایرانی همخوانی داشت
و می بینیم در همه ادوار پس از اسلام همین شعارها که با خود فریاد و مژده « ان الله یامرکم بالعدل و الاحسان »و « ان اکرمکم عندالله اتقیکم » و… را می آورد
و با آن دودمان ساسانیان را در هم پیچید همان ایرانی را علیه هر دستگاه ستم و نابرابری برانگیخت .(لمبتون ۱۳۵۷).
یکی دیگر از سجایای کلی که در روان شناسی اجتماعی مردم ایران باز شناخته می شود
و برخی آن را بدون در نظر گرفتن تفاوت های شهروندی ,چادر نشینی یا ایل نشینی و روستایی تشخیص داده اند ,
سجیه برابری گرایی و مساوات طلبی است به نظر لمبتون عوامل انقراض دودمانهای بزرگ سیاسی در تاریخ ایران به نحو مطلوبی می تواند خصوصیات روحی و روان شناختی جامعه و مردم ایران را در برخورداری از سجیه برابری دوستی و مساوات طلبی او به ما بشناساند .
بیهوده نیست , استقبال از آیین بیگانه ای «اسلام » که با خود برابری و برادری و ساوات همه ابنا بشر را ارمغان می آورد
و بیهوده نیست که همین ملت آنگاه که «واقعیت عملی »آیینی را که منادی «برادری و برابری » بود
خلاف آنچه ادعا می شد می بیند آنچنان که نخست سامان حیات بنی امیه و آن گاه شیرازه حیات بنی عباس را در هم می پیچد.( لمبتون ۱۳۵۷)